مرحوم در سخنرانی خود در مسجد جمعه اصفهان، در سال 1392 قمری می فرمود:
امام زمان علیه السلام به شما نزدیک است، او به شما مهربان است، گوش به آواز شماست. شیطان گولتان نزند. شیطان بین شما و بین امام زمان فاصله می اندازد. یک القائات خلافی را در نفس شما میکند، و من می خواهم آن القائات را هم باطل کنم.
گاهی شیطان در دل شما این مطلب را القا می کند، می گوید: ای وای! من کجا، امام زمان کجا؟ من رو سیاهم، من خرابم، من معصیت کارم، اگر من بگویم: یا صاحب امان، عوضِ لبّیک می گوید، کوفت. این ها القائات شیطان است. مطلب این طورها نیست.
آقایان! بچّه های شما، مخالفت زیاد می کنند. ما خودمان هم بچه بودیم، مخالفت با باباهای خود داشته ایم. بچّه، معصیت و مخالفت پدر و مادر را زیاد می کند، شیشه را می شکند، استکان را می شکند، هزار تا فضولی می کند، ولی با تمام این مقدّمات، رویش به بابایش زیاد است. باز صبح که می شود، به بابایش می گوید: پولم بده، بابایش از او رنج دیده است، امّا در عین حال می گوید: بابا! برای من دوچرخه بخر. بابا هم با اینکه از این بچّه بدش می آید، باز هم توجّه می کند، برایش دوچرخه می خرد، برایش کفش می خرد، کتاب و کیف می خرد و پول ته جیبی به او می دهد. این درست است؟
به خدائی که می پرستید، امام زمان علیه السلام از بابا به شما مهربان تر است، به خدائی که می پرستید، باید روی شما به امام زمان علیه السلام بازتر باشد، از روی شما به پدر و مادرتان. نمی گویم معصیت کنید، نخیر. نمی گویم مرتکب محرّمات شوید. نمی گویم ترک واجبات و مستحبّات کنید. در ارتکاب حرام، در ترک واجب، امام زمان علیه السلام رنجیده می شود، مهموم می شود. امّا با همه این مقدّمات، باز شما یتیم هایی هستید که به منزله فرزند برای او هستید، فرزند معنوی او هستید. درست توجه کنید. من نمی گویم دعاها را نخوانید، نمی گویم زیارتها را نخوانید. امّا به همه شما می گویم، به همه طبقات می گویم، مخصوصاً بچه ها به شما می گویم، همانطوری که با بابای خودت رفتار می کنی، با امام زمان علیه السلام رفتار کن. همان طوری که خودمانی از بابایت می خواهی و حرف می زنی، با امام زمان علیه السلام حرف بزن و بخواه. همانطوری که به بابایت می گوئی بده، به حضرت بگو. فهمیدید؟ هیچ آدابی مجو. امام زمان علیه السلام را از خودت دور نبین. بابایت را در شبانه روز، چند ساعت می بینی، با کمال پر روئی، با دل پرامید، به بابایت می گوئی: آقاجان! فلان چیز را برایم بخر، آقاجان! فلان چیز را می خواهم، درست است؟ هر بیست و چهار ساعت، همین طور با خودِ امام زمان علیه السلام حرف بزن. به خود امام زمان علیه السلام (قسم)، اگر راه دوستی و محبّت، این طوری را که من می گویم، راه انداختی، خیلی زود به مقاصد می رسی. امام زمان علیه السلام دور نیست، امام زمان علیه السلام به شما بی مهر نیست. این حرفی که من می گویم روی بخار معده نمی گویم، پشت این حرف به کوه بند است. امام زمان علیه السلام به شما عنایت و لطف دارد، به صریح توقیع منیعی که از ساحت مبارکش به «شیخ مفید»، شرف نزول و عزّ صدور پیدا کرده است. بروید تو وادی عمل تا ببینید. تا وارد وادی عمل نشوی، این مطلب را نمی فهمی.
به بابایت می نگری، و وقتی با او حرف می زنی، رویش را ترش می کند، امّا در عین حال بابایت است. به او نگویی، به چه کسی می گویی؟ والله امام زمان علیه السلام از او بالاتر است. به آن حضرت چنین بگو: بابایم، یابن العسکری! بد هستم، معصیت کار هستم، تو از من پرهیز می کنی. بس که بدم با من ملاقات نمی کنی. به من چخ هم می گویی. سنگ هم می زنی. امّا با تمام این مقدّمات، سگ تو هستم، یاالله بده. باید تو خودت به سگت استخوان بدهی، جلوی او یک لقمه نان بیاندازی.
ای مردم! امام زمان علیه السلام شاه شماست، ارباب شماست، پدر شماست، معلّم شماست، هر سمتی را که هر بزرگی به شما دارد، امام زمان علیه السلام هم آن سمت را به شما و با شما دارد. خدا او را مرجع و ملجأ و پناه ما و کهف حصین قرار داده است. یک قدری با او حرف بزن، توی کوچه و بازار که راه می روی، با او رسماً حرف بزن و بگو: آقا، مولا! گره در کار من است، یاالله این گره را باز کن. به او مراجعه کن و حرف بزن. به چه دلیل بین خودتان و امام زمانتان فاصله قائل شده اید؟ یک هفته، یک ماه، همین طور که گفتم خودت را لوس کن، نونورکن، با او پیوند بگیر، آن وقت ببین چه بر سرت میآورد؟ این کار، پیوندت را با حضرت محکم می کند، دل مبارک حضرت را به تو متوجّه می کند. (سخنرانی های مسجد جمعه اصفهان، سال 1392 قمری، مجلس دوازدهم)
درباره این سایت