سلام علیکم
استاد فرحزاد در برنامه سمت خدا، در 9 جلسه به موضوع "درمان وسواس فکری و عملی" پرداختند.
مجموعه سخنرانی های (سمت خدا) حاج آقای فرحزاد در کتابی با عنوان "وسواس : راه کارهای پیشگیری و درمان" در 213 صفحه توسط انتشارات "طوبای محبت" منتشر گردید. دانلود
جلسه اول:
مجموعه سخنرانی های (سمت خدا) حاج آقای فرحزاد در کتابی با عنوان "وسواس : راه کارهای پیشگیری و درمان" در 213 صفحه توسط انتشارات "طوبای محبت" منتشر گردید. دانلود
جهت مشاهده فیلم سخنرانی های برنامه سمت خدا در 9 جلسه کلیک نمایید.
مطالعه آنلاین کتاب:
#سوال شماره یک
متن سوال : همسرم اصرار به #مهاجرت به یکی از کشورهای اروپایی دارد.معتقد است در بیرون ایران شرایط تربیت مذهبی برای فرزندان مناسب تر از این جاست.به نظر شما کار درستی انجام می دهیم.؟
موضوع: #تربیتی_فرزند
مخاطب: #عمومی
---
❓ #سوال شماره دو
متن سوال : دخترم حدود ۵ سال دارد.همسرم اصرار دارد در بیرون منزل باید با چادر بیاید.می گوید من دوست دارم او بیرون #چادر بپوشد و برایم حرف مردم مهم است.به نظر شما این کار درست است؟
موضوع: #تربیتی_فرزند
مخاطب: #عمومی
---
ادامه مطلبسخن چینی و بازگو کردن غیبت شخصی برای خود آن شخص، در احادیث با عنوان "نَمّامی" یاد می شود و تاکید بر بی اعتنایی به حرف نمام (سخن چین) است.
نمامى و سخن چینى آن است که فردی میان دو دوست یا دو خویشاوند یا دو همکار را جدایى بیندازد ولى سَعایَت این است که نزد شخص بزرگى بدگویى از کسى کند و کار او و جان او را به خطر بیندازد. لذا سعایت در بسیارى از روایات به عنوان سعایت نزد سلطان و مانند آن بکار رفته است. اما نزدیک بودن افق هر دو معنى، سبب شده که گاهی تحت یک عنوان ذکر شود.
ملا احمد نراقی در کتاب معراج السعاده، باب چهارم، مقام پنجم چنین نگاشته است:
صفت یازدهم: سخن چینی و نمامی و مفاسد آن
و این رذل ترین افعال قبیحه، و شنیع ترین همه است. و صاحب این صفت، از جمله اراذل ناس و خبیث النفس است. بلکه از کلام الهی مستفاد می شود که: هر سخن چینی ولد ال است.
می فرماید:
«هماز مشاء بنمیم مناع للخیر معتد اثیم عتل بعد ذلک زنیم» . (قلم، (سوره 68) ، آیات 13 - 11)
و می فرماید:
«ویل لکل همزة لمزة» .
یعنی: «وای از برای هر سخن چینی غیبت کننده» . (همزه، (سوره 104) ، آیه 1 )
و حضرت پیغمبر - صلی الله علیه و آله - فرمود که: «هیچ سخن چینی داخل بهشت نمی شود» . (8)
و فرمود که: «دشمن ترین شما در نزد خدا کسانی هستند که از پی سخن چینی میان دوستان می روند، و برادران را از هم جدا می کنند. و طلب عیب پاکان را می نمایند» . (9)
و در حدیث دیگر از آن سرور مروی است که: «چنین اشخاص، شرار مردم اند» . (10)
ادامه مطلب
علوم با توجه به موضوع آن علم و اهداف و نتایجی که بر آن علم بار می شود ، ارزش گذاری می شوند .
لذا علم طب و پزشکی که موضوعش بدن انسان است و هدفش تأمین سلامت انسان و علاج بیماری های اوست ، با ارزشتر از علم گیاه شناسی می باشد ( هم از جهت موضوع و هم از جهت نتایج و آثار )
در میان علوم مختلف، برخی از علوم هستند که با روح انسان مرتبط هستند و در تعالی و رشد و ترقی روح آدمی دخالت دارند و سرنوشت انسان را در هر دو جهان رقم می زنند و از آن جهت که سعادت ابدی انسان را تضمین می کنند دارای اهمیت والاتری هستند.
لذا افضل علوم و معارف شناخت خداوند متعال است که هم از نظر موضوع علم و هم از نظر آثار و نتایج بر همه ى معارف برتری دارد و پایه و اساس زندگی دنیوی و اخروی انسان است.
در روایتی رسول اکرم صلى الله علیه و آله علوم ضروری و واجب را که بر هر فردی واجب است آنرا بیاموزد بیان فرموده اند :
ِ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ مُوسَى ع قَالَ دَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْمَسْجِدَ فَإِذَا جَمَاعَةٌ قَدْ أَطَافُوا بِرَجُلٍ فَقَالَ مَا هَذَا فَقِیلَ عَلَّامَةٌ فَقَالَ وَ مَا الْعَلَّامَةُ فَقَالُوا لَهُ أَعْلَمُ النَّاسِ بِأَنْسَابِ الْعَرَبِ وَ وَقَائِعِهَا وَ أَیَّامِ الْجَاهِلِیَّةِ وَ الْأَشْعَارِ الْعَرَبِیَّةِ قَالَ فَقَالَ النَّبِیُّ ص ذَاکَ عِلْمٌ لَا یَضُرُّ مَنْ جَهِلَهُ وَ لَا یَنْفَعُ مَنْ عَلِمَهُ ثُمَّ قَالَ النَّبِیُّ ص إِنَّمَا الْعِلْمُ ثَلَاثَةٌ آیَةٌ مُحْکَمَةٌ أَوْ فَرِیضَةٌ عَادِلَةٌ أَوْ سُنَّةٌ قَائِمَةٌ وَ مَا خَلَاهُنَّ فَهُوَ فَضْلٌ
:books:کافی ج 1 ص 32
ترجمه : امام هفتم علیه السلام فرمودند : روزی رسول خدا (ص) وارد مسجد شد دید جماعتى گرد مردى را گرفته اند فرمود: چه خبر است گفتند علامه ایست.
فرمود: علامه یعنى چه؟ گفتند: داناترین مردم است بدودمان عرب و حوادث ایشان و بروزگار جاهلیت و أشعار عربى.
پیغمبر فرمود: اینها دانستنی هایی است که اگر کسی نداند ضرری به او نمی رسد و اگر بداند سودى به او نبخشد،
سپس فرمود: همانا علم فقط و فقط سه چیز است:
آیه محکم، فریضه عادله، سنت پا برجا، و غیر از اینها فضل است.
آیه محکمه همان اصول عقاید حقّه و باورهایی است (معرفة الله . معرفة الرسول . معرفة الامام و . ) که به زندگی انسان هدف می بخشد و مسیر حیات دنیوی و اخروی او را تبیین می کند.
فریضة عَادِلَةٌ : همان احکام شرعی و وظائفی است که بر هر مسلمانی واجب است وظایف و تکالیف خود را متناسب با باورهایش بداند و مطابق آن عمل کند.
سنت قائمه هم همان اخلاق و آدابی است که تعاملات انسان را با خالقش با خودش و با دیگران تبیین می کند.
#سلسله_مباحث_مهدویت_کمال الدین1
:small_orange_diamond:شرح کتاب کمال الدین صدوق :one:
:one:شرح حال کوتاهى از نویسنده این کتاب
:two:بیان وظیفه عالمان و دانشمندان شیعه و مسؤولیت سنگین آنها در نشر معارف اهل بیت علیهم السلام
ادامه مطلب
صورة تاریخیة للشیخ عبداهراء الکعبی اثناء اداءهم لشعیرة المشی على الجمر کربلاء المقدسة عام 1382 ه.ق
====
چند ویدئو مرتبط با شیخ عبداعرا کعبی
ماجرای شیخ عبداهرا کعبی و روضه حضرت زهرا سلام الله علیها از زبان امام حسین علیه السلام /
سخنران : استاد بندانی نیشابوری /ایام فاطمیه 1435 مورخ 1392/12/20
===
کلیپ سخنرانی حجت الاسلام اصفهانی
ماجرای خواندن قصیده ابن عرندس توسط شیخ عبداهرا کعبی
====
مقتل خوانی مرحوم شیخ عبداهرا الکعبی
متن و ترجمه مقتل خوانی در این صفحه
===
عبد اهرا کعبی
شیخ عبداهرا بن فلاح کعبی(۱۳۳۷ ـ ۱۳۹۴ق) خطیب مشهور و ادیب شاعر کربلاست که در دهههای اخیر به عنوان سرشناسترین مقتلخوان، زبانزد شیعیان عربزبان جهان است. او فن خطابه را نزد شیخ محمدمهدی مازندرانی حائری و شیخ محسن ابوالحب الخفاجی آموخت و آنگاه که خطیبی زبده و توانا گشت، خود را وقف محافل عزای حسینی ساخت. دهها خطیب را پرورش داد و امروزه خطبای حسینی بسیاری با سبک و سیاق او سخنرانی می کنند.
خطیب بزرگ شیعه مرحوم شیخ عبداهرا کعبی می گوید:
یک روز بعد از ظهر، وارد صحن مطهر امام حسین علیه السلام شدم؛ شخصی در مقابل یکی از حجره های صحن شریف، کتاب های مذهبی می فروخت و من با وی سابقه آشنایی داشتم، چون مرا دید گفت: کتابی دارم که شاید برای شما نافع باشد و در آن اشعاری وجود دارد که زیبنده شما می باشد و قیمت آن این است که یک بار آن را برایم بخوانی.
مرحوم شیخ عبداهرا می گوید: آن اشعار- قصیده ابن عرندس حلی - گمشده من بود و مدت ها در جستجوی آن بودم. آن را گرفتم و هنگامی که به خواندن آن مشغول بودم، ناگهان سیدی از بزرگان عرب را دیدم که در برابرم ایستاده است و به اشعارم گوش می دهد وگریه می کند.
چون به این بیت رسیدم:
ایقتل ظمآنا حسین بکربلا و فی کل عضو من انامله بحر
گریه آن بزرگوار شدید شد و رو به ضریح امام حسین علیه السلام کرد و این بیت را تکرار می نمود و همچون زن جوان مرده می گریست. همین که اشعار را به پایان رساندم، دیگر آن بزرگوار را ندیدم. برای دیدن ایشان، از صحن خارج شدم تا شاید آن جناب را بیابم ولی ایشان را ندیدم. به هر کجا رو نمودم، اثری نیافتم. گویا از برابر چشمم غایب شده است. به یقین دانستم او حضرت حجت و امام منتظر (عج) بوده است. (ملاقات با امام عصر، ص315)
علامه امینی در کتاب الغدیر جلد 7 ، صفحه 14 قصیده ابن عرندس را آورده است و فرموده :
در میان یاران و اصحاب ما معروف است که در هر مجلسی این قصیده خوانده شود پیشوای ما امام زمان (عج) که چشم به راه اوییم و خداوند به زودی در فرجش تعجیل فرماید در آن مجلس و انجمن تشریف فرما می شوند.
در ادامه مطلب، قصیده ابن عرندس همراه با ترجمه فارسی آن را آورده ایم:
قصیده ابن عرندس حلّی (ره):
طوایا نظامی فی امان لها نشر یعطرها من طیب ذکراکم نشر
در روزگار، رازهای سروده هایم آشکار می شود ، گروهی آن را از بوی خوش یاد شما خوشبوی می دارند.
و من الناس من یسمی هذه الخطبه بالقاصعة و هی تتضمن ذم إبلیس - لعنه اللّه - علی استکباره و ترکه السجود لآدم - علیه السلام - و أنه أول من أظهر العصبیة و تبع الحمیة، و تحذیر الناس من سلوک طریقته:
ترجمه :
بعضی این خطبه را «قاصعه»**قاصعه به معنی تحقیر کننده و خوار کننده است. در این خطبه ابلیس تحقیر شده است.*** نامیده اند و آن در نکوهش ابلیس (لعنة الله) است به سبب خودپسندی او و سجده نکردن برای آدم (ع). او نخستین کسی است که عصبیت را آشکار ساخت و از حمیت پیروی نمود. این خطبه مردم را از رفتن به راه ابلیس برحذر می دارد.
خطبه قاصِعَه، طولانیترین خطبه نهج البلاغه است که محتوایی اخلاقی و اجتماعی دارد و موضوع آن نکوهش تعصب و خودپسندی است. این خطبه در اواخر حکومت امیرالمؤمنین(ع) در کوفه ایراد شده و امام در این خطبه درباره تفرقه اجتماعی هشدار داده و عاملان آن را سرزنش میکند.
از موضوعات فرعی این خطبه، جنگهای امام علی(ع) با ناکثین، قاسطین، و مارقین و شجاعت امام در دوره جوانی و به خاک افکندن بزرگان عرب، تربیت پیامبر(ص) از کودکی به واسطه فرشته الهی، قرابت امام علی(ع) با پیامبر و تربیت شدنش تحت نظارت او، حیلههای ابلیس و یکی از معجزات پیامبر(ص) در حضور بزرگان قریش است.
این خطبه به صورت مستقل ترجمه و شرح شده است. شماره ترتیبی این خطبه در نسخههای نهج البلاغه، متفاوت است.
شارحان نهج البلاغه برای نامگذاری این خطبه چند دلیل ذکر کردهاند. سه دلیل زیر در شرح قطب راوندی آمده است:[۲]
ارزش و اهمیت کتاب سلیم بن قیس هلالی
#بیانات ارزشمند حضرت آیت الله حاج سیدعلى حسینی میلانی (مدظله العالی)
کتاب ارزشمند سلیم بن قیس از کتب قدیم شیعه است که حوادث صدر اسلام را چنان بیان می کند که برای ما آن مطالب مهم است و جزء معتقدات ما شمرده می شوند و وارد علم کلام شده اند و قهراً بایستی مورد توجه قرار بگیرد از سوی اهل ولایت و محققین و خطبا.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در حدیثی می فرمایند : شستن صورت ها و دست ها و مسح سر و پاها در وضو، رازی دارد.
مرحوم در سخنرانی خود در مسجد جمعه اصفهان، در سال 1392 قمری می فرمود:
امام زمان علیه السلام به شما نزدیک است، او به شما مهربان است، گوش به آواز شماست. شیطان گولتان نزند. شیطان بین شما و بین امام زمان فاصله می اندازد. یک القائات خلافی را در نفس شما میکند، و من می خواهم آن القائات را هم باطل کنم.
گاهی شیطان در دل شما این مطلب را القا می کند، می گوید: ای وای! من کجا، امام زمان کجا؟ من رو سیاهم، من خرابم، من معصیت کارم، اگر من بگویم: یا صاحب امان، عوضِ لبّیک می گوید، کوفت. این ها القائات شیطان است. مطلب این طورها نیست.
آقایان! بچّه های شما، مخالفت زیاد می کنند. ما خودمان هم بچه بودیم، مخالفت با باباهای خود داشته ایم. بچّه، معصیت و مخالفت پدر و مادر را زیاد می کند، شیشه را می شکند، استکان را می شکند، هزار تا فضولی می کند، ولی با تمام این مقدّمات، رویش به بابایش زیاد است. باز صبح که می شود، به بابایش می گوید: پولم بده، بابایش از او رنج دیده است، امّا در عین حال می گوید: بابا! برای من دوچرخه بخر. بابا هم با اینکه از این بچّه بدش می آید، باز هم توجّه می کند، برایش دوچرخه می خرد، برایش کفش می خرد، کتاب و کیف می خرد و پول ته جیبی به او می دهد. این درست است؟
به خدائی که می پرستید، امام زمان علیه السلام از بابا به شما مهربان تر است، به خدائی که می پرستید، باید روی شما به امام زمان علیه السلام بازتر باشد، از روی شما به پدر و مادرتان. نمی گویم معصیت کنید، نخیر. نمی گویم مرتکب محرّمات شوید. نمی گویم ترک واجبات و مستحبّات کنید. در ارتکاب حرام، در ترک واجب، امام زمان علیه السلام رنجیده می شود، مهموم می شود. امّا با همه این مقدّمات، باز شما یتیم هایی هستید که به منزله فرزند برای او هستید، فرزند معنوی او هستید. درست توجه کنید. من نمی گویم دعاها را نخوانید، نمی گویم زیارتها را نخوانید. امّا به همه شما می گویم، به همه طبقات می گویم، مخصوصاً بچه ها به شما می گویم، همانطوری که با بابای خودت رفتار می کنی، با امام زمان علیه السلام رفتار کن. همان طوری که خودمانی از بابایت می خواهی و حرف می زنی، با امام زمان علیه السلام حرف بزن و بخواه. همانطوری که به بابایت می گوئی بده، به حضرت بگو. فهمیدید؟ هیچ آدابی مجو. امام زمان علیه السلام را از خودت دور نبین. بابایت را در شبانه روز، چند ساعت می بینی، با کمال پر روئی، با دل پرامید، به بابایت می گوئی: آقاجان! فلان چیز را برایم بخر، آقاجان! فلان چیز را می خواهم، درست است؟ هر بیست و چهار ساعت، همین طور با خودِ امام زمان علیه السلام حرف بزن. به خود امام زمان علیه السلام (قسم)، اگر راه دوستی و محبّت، این طوری را که من می گویم، راه انداختی، خیلی زود به مقاصد می رسی. امام زمان علیه السلام دور نیست، امام زمان علیه السلام به شما بی مهر نیست. این حرفی که من می گویم روی بخار معده نمی گویم، پشت این حرف به کوه بند است. امام زمان علیه السلام به شما عنایت و لطف دارد، به صریح توقیع منیعی که از ساحت مبارکش به «شیخ مفید»، شرف نزول و عزّ صدور پیدا کرده است. بروید تو وادی عمل تا ببینید. تا وارد وادی عمل نشوی، این مطلب را نمی فهمی.
به بابایت می نگری، و وقتی با او حرف می زنی، رویش را ترش می کند، امّا در عین حال بابایت است. به او نگویی، به چه کسی می گویی؟ والله امام زمان علیه السلام از او بالاتر است. به آن حضرت چنین بگو: بابایم، یابن العسکری! بد هستم، معصیت کار هستم، تو از من پرهیز می کنی. بس که بدم با من ملاقات نمی کنی. به من چخ هم می گویی. سنگ هم می زنی. امّا با تمام این مقدّمات، سگ تو هستم، یاالله بده. باید تو خودت به سگت استخوان بدهی، جلوی او یک لقمه نان بیاندازی.
ای مردم! امام زمان علیه السلام شاه شماست، ارباب شماست، پدر شماست، معلّم شماست، هر سمتی را که هر بزرگی به شما دارد، امام زمان علیه السلام هم آن سمت را به شما و با شما دارد. خدا او را مرجع و ملجأ و پناه ما و کهف حصین قرار داده است. یک قدری با او حرف بزن، توی کوچه و بازار که راه می روی، با او رسماً حرف بزن و بگو: آقا، مولا! گره در کار من است، یاالله این گره را باز کن. به او مراجعه کن و حرف بزن. به چه دلیل بین خودتان و امام زمانتان فاصله قائل شده اید؟ یک هفته، یک ماه، همین طور که گفتم خودت را لوس کن، نونورکن، با او پیوند بگیر، آن وقت ببین چه بر سرت میآورد؟ این کار، پیوندت را با حضرت محکم می کند، دل مبارک حضرت را به تو متوجّه می کند. (سخنرانی های مسجد جمعه اصفهان، سال 1392 قمری، مجلس دوازدهم)
امام زمان علیهالسلام فرمودند که در زمان غیبت من که دسترسی به من ندارید، به فقها مراجعه کنید، چون حجت هستند از ناحیهی من بر شما؟
«و اَمّا الحَوادِثُ الواقِعَهُ فَارُجِعُوا فیها اِلى رُواهِ اَحادیثِنا فَأِنَّهُمْ حُجَّتى عَلَیْکُمْ وَاَنَا حُجَّهُ اللّهِ عَلَیْهِم. » (کمال الدین و تمام النعمة ، شیخ صدوق ، ص 485)
ترجمه: امّا حوادث جدیدى که اتفاق مىافتد، درباره آنها به راویان حدیث ما رجوع کنید! زیرا آنها حجّت من بر شمایند و من حجت خدا بر آنها هستیم.
امام عسکرى علیه السلام - بعد از تقبیح تقلیدِ عوامِ یهود از علماى فاسقشان - : اگر (مسلمانان) از چنین فقهایى تقلید کنند ، مانند همان یهودیانى هستند که خداوند آنان را به سبب تقلید و پیروى از فقهاى فاسق و بدکارشان نکوهش کرده است .
فی حدیث عن ابی محمد العسکری:
فأمّا من کان من الفقهاء صائنا لنفسه، حافظا لدینه، مخالفا على هواه، مطیعا لأمر مولاه، فللعوام أن یقلّدوه، و ذلک لا ی الّا بعض فقهاء الشّیعة لا کلّهم .»؛
در حدیثى از امام حسن عسکرى (علیه السلام) نقل شده که فرمود: از میان فقیهان، هر که خویشتن دار و نگهبان دینش باشد و با هواى خود مخالفت نماید و فرمان مولایش را اطاعت کند، عموم مردم باید از او تقلید کنند. این دسته، برخى از فقهاى شیعه هستند نه همه آنان .
وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه جلد 27 - ص131
تفسیر الإمام العسکریّ (علیه السلام)- 120
=============
متن کامل حدیث:
وسائل الشیعة، ج27، ص: 131
33401- 20- «1» أَحْمَدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ الطَّبْرِسِیُّ فِی الْإِحْتِجَاجِ عَنْ أَبِی مُحَمَّدٍ الْعَسْکَرِیِّ ع فِی قَوْلِهِ تَعَالَى فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ یَکْتُبُونَ الْکِتابَ بِأَیْدِیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ «2»- قَالَ هَذِهِ لِقَوْمٍ مِنَ الْیَهُودِ إِلَى أَنْ قَالَ وَ قَالَ رَجُلٌ لِلصَّادِقِ ع- إِذَا کَانَ هَؤُلَاءِ الْعَوَامُّ مِنَ الْیَهُودِ لَا یَعْرِفُونَ الْکِتَابَ إِلَّا بِمَا یَسْمَعُونَهُ مِنْ عُلَمَائِهِمْ فَکَیْفَ ذَمَّهُمْ بِتَقْلِیدِهِمْ وَ الْقَبُولِ مِنْ عُلَمَائِهِمْ وَ هَلْ عَوَامُّ الْیَهُودِ إِلَّا کَعَوَامِّنَا یُقَلِّدُونَ عُلَمَاءَهُمْ إِلَى أَنْ قَالَ فَقَالَ ع بَیْنَ عَوَامِّنَا وَ عَوَامِّ الْیَهُودِ فَرْقٌ مِنْ جِهَةٍ وَ تَسْوِیَةٌ مِنْ جِهَةٍ أَمَّا مِنْ حَیْثُ الِاسْتِوَاءِ فَإِنَّ اللَّهَ ذَمَّ عَوَامَّنَا بِتَقْلِیدِهِمْ عُلَمَاءَهُمْ کَمَا ذَمَّ عَوَامَّهُمْ وَ أَمَّا مِنْ حَیْثُ افْتَرَقُوا فَإِنَّ عَوَامَّ الْیَهُودِ- کَانُوا قَدْ عَرَفُوا عُلَمَاءَهُمْ بِالْکَذِبِ الصِّرَاحِ وَ أَکْلِ الْحَرَامِ وَ الرِّشَا وَ تَغْیِیرِ الْأَحْکَامِ وَ اضْطُرُّوا بِقُلُوبِهِمْ إِلَى أَنَّ مَنْ فَعَلَ ذَلِکَ فَهُوَ فَاسِقٌ لَا یَجُوزُ أَنْ یُصَدَّقَ عَلَى اللَّهِ وَ لَا عَلَى الْوَسَائِطِ بَیْنَ الْخَلْقِ وَ بَیْنَ اللَّهِ فَلِذَلِکَ ذَمَّهُمْ وَ کَذَلِکَ عَوَامُّنَا إِذَا عَرَفُوا مِنْ عُلَمَائِهِمُ الْفِسْقَ الظَّاهِرَ وَ الْعَصَبِیَّةَ الشَّدِیدَةَ وَ التَّکَالُبَ عَلَى الدُّنْیَا وَ حَرَامِهَا فَمَنْ قَلَّدَ مِثْلَ هَؤُلَاءِ فَهُوَ مِثْلُ الْیَهُودِ الَّذِینَ ذَمَّهُمُ اللَّهُ بِالتَّقْلِیدِ لِفَسَقَةِ عُلَمَائِهِمْ فَأَمَّا مَنْ کَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ حَافِظاً لِدِینِهِ مُخَالِفاً عَلَى هَوَاهُ مُطِیعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ یُقَلِّدُوهُ وَ ذَلِکَ لَا یَکُونُ إِلَّا بَعْضَ فُقَهَاءِ الشِّیعَةِ لَا کُلَّهُمْ فَإِنَّ مَنْ رَکِبَ مِنَ الْقَبَائِحِ وَ الْفَوَاحِشِ مَرَاکِبَ عُلَمَاءِ الْعَامَّةِ- فَلَا تَقْبَلُوا مِنْهُمْ عَنَّا شَیْئاً وَ لَا کَرَامَةَ وَ إِنَّمَا کَثُرَ التَّخْلِیطُ فِیمَا یُتَحَمَّلُ عَنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ لِذَلِکَ لِأَنَّ الْفَسَقَةَ یَتَحَمَّلُونَ عَنَّا فَیُحَرِّفُونَهُ بِأَسْرِهِ لِجَهْلِهِمْ وَ یَضَعُونَ الْأَشْیَاءَ عَلَى غَیْرِ وَجْهِهَا لِقِلَّةِ مَعْرِفَتِهِمْ وَ آخَرُونَ یَتَعَمَّدُونَ الْکَذِبَ عَلَیْنَا الْحَدِیثَ.
وَ أَوْرَدَهُ الْعَسْکَرِیُّ ع فِی تَفْسِیرِهِ «3»
__________________________________________________
(1)- الاحتجاج- 457 باختلاف بسیط فی اللفظ.
(2)- البقرة 2- 79.
(3)- تفسیر الإمام العسکریّ (علیه السلام)- 120.
نکته جالب:
تشرف مقدس اردبیلی به محضر امام زمان عج در کتاب "مهدى موعود ( ترجمه جلد 51 بحار الأنوار)، متن، ص: 934" آمده است.
تشرف مقدس اردبیلی به محضر امام زمان
حجت الاسلام والمسلمین مرحوم شیخ احمد کافی
داستان زیبا و عبرت آموز -برخورد دو عالم مشهور ( شیخ الاسلام شیخ بهایی و مقدس اردبیلی ) درمقابل شاه عباس و جمع زیادی از علماء نجف
سخنران: آیت الله ضیاء آبادی
(این دو کلیپ مضمون یکسان دارد ولی کیفیت صدای آن متفاوت است.)
آخر ادب و مردانگی.مناظره مقدس اردبیلی باشیخ بهایی
سخنران: استاد کاظم علم الهدی
حکایت شنیدنی مقدس اردبیلی و طلبه جوان
شیخ میثم کرمی اراکی
ماجرای نماز شب مقدس اردبیلی ! ( 450 سکه طلا بهای یک غسل)
سخنران حجت الاسلام حدائق
داستان تامل برانگیز ازدواج پدر مقدس اردبیلی
حلالیت طلبیدن به خاطر خوردن یک سیب و رفتن از اردبیل تا نجف برای گرفتن حلالیت
ماجرای سگ باوفا
روایت - برگرفته از کتاب حدیقه الشیعه شیخ مقدّس اردبیلی _مداح اهل بیت مرحم سید جواد ذاکر
مرحوم (مقدّس اردبیلی) رحمه الله علیه در حجره ای تنها زندگی می کرد . یکی از طلاب مدرسه مایل شد که با مقدّس هم حجره باشد و در این باره با شیخ حرف زد ، شیخ قبول نکرد او زیاد اصرار و التماس نمود .
شیخ فرمود : قبول می کنم با این شرط که هر چه از حال من اطلاع پیدا کنی ، به کسی نگوئی و اظهار نکنی .
آن مرد قبول کرد ومدّتی با هم بودند تا آنکه زمانی رسید که هر دو مبتلا به تنگی معاش شدند به حدّی که قوت لایموت هم نداشتند و به کسی هم اظهار نمیکردند ، تا آنکه آثار ضعف و ناتوانی از چهره آن مرد نمودار شد .
در آن حال کسی از کنار آن مرد عبور می کرد حال او را دید و علّت ضعف و بی حالی او را پرسید ، او چیزی نگفت ، ولی عابر زیاد اصرار ورزید والتماس نمود که علّت را بگوید .
آن مرد قضیّه را فاش کرد که ما دو نفر طلبه علم دین مدّت زیادی است که غذا نخورده ایم .
آن شخص تا مطلع شد رفت غذائی تهیّه کرده با مقداری وجه به آن طلبه داد و گفت : نصف این غذا و پول ما تو نصف دیگر را به رفیقت بده . وقتی که مقدّس وارد حجره شد و آنها را دید سؤ ال کرد که از کجا رسیده ، آن طلبه حکایت را نقل کرد .
مقدّس فرمود : دیگر هنگام جدائی ما شد ، پس آن غذا را خوردند ، اتفاقاً همان شب مقدّس محتلم شد ، پس زود بلند شد رفت به حمّام که به نماز شب برسد . در حمام بسته بود .
حمامی در را قبل از وقت باز نکرد مقدّس به اجرت حمام افزود باز قبول نکرد آن قدر افزود که رسید به آن مقداری که از آن وجه سهمش شده بود حمامی در را باز کرد ، تمامی آن وجه را داده غسل کرد ، نماز شب را بجا آورد . آری آنچه مقامات عالیه بدست آورد از برکت این گونه عبادتها و مجاهدتها و ریاضتها بوده است .
منبع: لا لی الاخبار. ج 1، ص 116
شرفیابی علامه حلی محضر امام زمان ارواحنافداه
مرحوم در سخنرانی خود در مسجد جامع زاهدان، در ماه رمضان سال1390قمری می فرمود:
ما یک دشمن قوی ای داریم که خیلی پهلوان است، خیلی هم ملاّ است، و از همه چیز اطلاع دارد. او دائماً در کمین ما است، از گمراه شدن ما لذت می برد، از فسق و فجور ما کیف می کند. بنای او هم در اغوا و اغفال و گمراه کردن ما است. در مقابل خدای متعال زانو به زمین زده و گفته است: «فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعین إِلاَّ عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصین» می گوید: خدایا به مقام عزت تو، به بزرگواری تو، هر آینه گمراه خواهم کرد، همه این ها را، تمام افراد بشر را، گمراه می کنم، مگر آن بندگانی که مُخلَص باشند، یعنی قلب آنها خالص برای تو باشد، و روزنهای در دل آنها از غیر تو باز نشده باشد. قلبی که خالص برای خدا باشد، شیطان در او راه پیدا نمی کند، امّا اگر به قدر روزنه سوزنی، راه هوی، راه هوس، راه حیوانیت، راه شهوت، راه غضب، راه های غیر خدایی باز شد، از همان راه، وارد می شود و قلب را کج و معوج می کند، و قلب را منقلب و وارونه می کند. او به راه های کج کاری ندارد. به یهود و نصاری که به راه کج می روند، کاری ندارد. به منحرفین دیگری که از صراط مستقیم عبودیت خدا خارج شده اند، کاری ندارد، آن ها از راه بر کنار هستند، آن ها هرچه بروند، از مقصد دورتر می شوند. به فساق و فجّار کاری ندارد، آنهایی که الان در کاباره ها مشغول فسق و فجور هستند، به آن ها کاری ندارد، خود آن ها به چاه افتاده اند، فقط یک مراقبی را می گذارد که آنها از چاه بیرون نیایند. امّا خودش با آن قدرت و توانایی که دارد، سر راه راست می نشیند، همان راهی که در هر نماز، ما از خدا طلب می کنیم، که خدا ما را به آن راه، هدایت و رهبری کند. او، در دور شدن ما، از ساحت قدس الوهیّت است، قسم هم خورده است که اینکار را می کنم.
بنده از او می ترسم، چون چنین است، ناچار هستم به پناه بروم. آن خدایی که شیطان را آفریده است و او را مسلّط کرده است، آن خدا عالم تر از این است که در برابر یک چنین دشمنی، برای ما پناهگاهی قرار نداده باشد. وقتی این سگ را ول کرده است، نمی شود ما را بدون پناهگاه بگذارد، بی حامی و حافظ بگذارد. یکی از ادلّه وجود حجّت همین است. بنابر این، یک پناهگاهی معیّن کرده است، که هرکس به پناه برود و در این دژ وارد شود، از خطرات شیطان، و از زلاّت و لغزش های حاصل از اغوای شیطان، مصون و محفوظ بماند.
یکی از القاب ائمه ما، «الکهفُ الحصین» است، و امروز، یکی از القاب امام عصر علیه السلام است. او پناهگاه محکمی است که خدای متعال برای ما معین کرده است، و به ما امر کرده است که به این پناه برویم. او، آن دژ محکم خدایی است که ما، اگر به پناه آن پناهگاه برویم، از تیراندازی های شیطان، مصون و محفوظ می مانیم. خدا را آگاه و گواه می گیرم بر این مطلبی که می گویم، و این مطلب علاوه بر جنبه های علمی و منطقی، جنبه های تجربه و امتحان های شخصی خود من است. در هر مطلبی که من به پناه امام زمان علیه السلام رفتم، در هر مشکلی که به ساحت ولایت آن حضرت پناه بردم، آن بزرگوار به اذن خدا، حفظ و نگهداری کرد. پناه بردن به او، عین پناه بردن به خدا است، زیرا که خدا او را پناهگاه ما قرار داده است. به شما هم توصیه می کنم در هر مشکلی، اگر متوسل به ولیّ وقت شوید، ولیّ وقت، به اذن الله تعالی، حلّ آن مشکل می کند، و گره گشایی می فرماید، در تمام مراحل، در خطئات و خطرات، مادی و معنوی، اصلاً خدا او را برای این کار گذاشته است. هرکس که در دژ ولایت او وارد شد، شیطان کوچک تر از آن است که بتواند او را در ارکان و اصول و حقایق انسانی منحرف کند. نوع انحرافات برای انقطاع از مقام ولایت ولی عصر علیه السلام است.
(سخنرانی های مسجد جامع زاهدان، شب اول ماه رمضان1390قمری)
سخنرانی شیخ حسین انصاریان
برای اباعبدالله بلند گریه کنید و گریبان چاک دهید
دانلود این سخنرانی ده دقیقه ای
در جواب آنهایی که در گریه بر ابا عبدالله حسودند یا جاهل ند یا گریه را خدا رزق شون نکرده است:
شیخ طوسی در کتاب تهذیب که از کتب اربعه شیعه می باشد در باب ضرر زدن به بدن کندن ناخن و مو و پوست روایاتی را نقل میکند یا در مسائل خانوادگی به صورت و سر زدن گریبان پاره کردن یه بخشی را میگویند حرام است. لطمه زدن و پوست رو کندن و ناخن را کندن . یه بخشی را میگوید مکروه است. گریه کنید چرا گریبان پاره میکنید و لباس را پاره می کنی. در ادامه میگوید من تا اینجا را میتوانم طبق روایات فتوا دهم دنباله ش را باید برویم فتوا امام صادق را ببینیم .
در تهذیب آمده است که بسیار کار بی ربطی است که گریبان چاک دادن در مصائب، الا بر امام حسین ع "ولقد شققن الفاطمیات" تمام دختران و عمه های ما در کربلا گریبان چاک دادند. وا حسینا
"ولقد شققن الفاطمیات" امام صادق ع نمی فرمایند ن اصحاب، ن غریبه، بلکه یعنی خانم هایی را میگوید که مخ فقه و مخ حلال و حرام بودند انها را میگوید فاطمیات.
داریم دست زیر چادر برده زینب س و گریبانش را پاره کرده و فریاد میزد وا حسینا.
"ولقد شققن الفاطمیات" امام صادق به ما مجوز نمیدهد که اگر نامحرم باشد بشوید و سینه بزنید.
یک عده ای می نویسند در سایت ها که برای چه بلند بلند گریه می کنید و برای چی داد میکشید؟
کتاب کامل ایارات در راس معتبرترین کتب ما است. در این کتاب آمده امام صادق ع وقتی میدیدند که اصحاب و شیعیان برای ابا عبدالله عربده میکشند و داد میزدند، در جا به سجده می رفتند، امام صادق گریه میکردند و می فرمود:
اللهم و ارحم الصرخه التی کانت لنا
خدایا رحمت فرما شیونهای شدیدی که برای ما بلند میشود
ما در تور ابی عبدالله صید شدیم. یواشک گریه کنیم؟ مگه می ترسیم؟ ما داد میزنیم.
امام صادق باز فتوا میدهند: تلطم الخدود.
تمام ن فقه دان ما، عالم ما، تمام بچه های زهرا کربلا با همه زور به سر و صورت و سینه می زدند.
===========
متن کامل روایت:
قال الصادق علیه السلام :
ولقد شققن الجیوب و لطمن الخدود الفاطمیات
علی الحسین بن علی علیه السلام
و علی مثله تلطم الخدود وتشق الجیوب.
امام صادق علیه السلام میفرمایند:
همانا گریبان دریدند وبر گونه ها لطمه زدند فاطمیات
بر حسین بن علی علیه السلام
وبر مثل چنین بزرگمردی باید لطمه زد و گریبان درید.
تهذیب الاحکام ج8 ص325
روضة المتقین ج8 ص 68
وسایل الشیعة ج22 ص 402
سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین صادق فائق
سخنرانی محرم الحرام 1437 - پاییز 94
دانلود کل این سخنرانی در سایت ماهء معین
دانلود همین بخش از سخنرانی
زمان ده دقیقه
مرحوم در سخنرانی خود در مسجدالنّبیّ قزوین، در دهم ربیع الاوّل سال1382قمری(1341 شمسی) می فرمود:
این دعایی است که امام صادق علیه السلام در ماه رمضان در شب بیست و سوم میخواندند و دستور دادهاند که بخوانید. در «مفاتیح الجنان»، حاج شیخ عباس نوشته؛ در «زاد المعاد» علامه مجلسی نوشته و در سایر کتب ادعیه هم آمده است:
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
از من بشنوید؛ در دعای قنوت نمازهایتان این دعا را بخوانید و ترک نکنید. به خود صاحب امان علیه السلام قسم، بیجهت نیست که میگویم. «الْمُصَلِّی مُنَاجٍ رَبَّهُ». در نماز، نمازگزار با خدا خلوت کرده و نجوا میکند و سر به گوشی حرف میزند. نماز، موقعی است که بنده را در دربار کبریائیّت خدا بار میدهند. اینجا حرفها را خوب میشنوند و زود میشنوند. لذا شیطان دائماً در نماز انگولک میکند و فکر آدم را به این طرف و آن طرف میاندازد و اغوا میکند. به قدری که شیطان در نماز فکر ما را اغوا میکند، در هیچ موقعی این قدر اغوا نمیکند، چون او میفهمد که الآن نمازگزار در دربار کبریای خداست. در موقعی که به درگاه کبریائیت خدا حاضر میشوید، دعا کنید بر سلامتی امام زمان علیه السلام. خیلی اثر دارد. خیلی خاصیت دارد. بیخود نمیگویم و حدس و تخمین نیست. بیایید در میدان، تا بفهمید چه خبر است. «حلوای تن تنانی؛ تا نخوری ندانی.» یک قدم در راه بیایید تا بفهمید چه خبر است. بر سلامتی حضرت دعا کنید. در قنوت نمازتان این دعا را ترک نکنید و بخوانید. خدا زودتر اجابت میکند.
(سخنرانی های مسجد النّبیّ قزوین، 10ربیع الاوّل1382قمری، 20/5/1341)
مرحوم در سخنرانی خود در مسجد جامع زاهدان، در ماه رمضان سال1390 قمری می فرمود:
ماه مبارک رمضان است، آیا ارحام فقیرت را به خانهات آوردی؟ به آنها افطاری دادی یا نه؟ اگر دادی خوشا بر احوالت. آیا ارحام فقیرت را دعوت کردی؟ یک سحری به آنها اطعام کردی یا نه؟ اگر کردی خوشا بر احوالت. آیا یک کیسه برنج، یک مقدار روغن، در خانه برادرزاده فقیرت و خواهر زاده فقیرت و قوم و خویش فقیرت بردی یا نه؟ اگر بردی خوشا بر احوالت، اگر نبردی وای بر تو! «إِنَّ الرَّحِمَ مُعَلَّقَةٌ بِالْعَرْش». رحم یک حقیقت ملکوتی دارد، او به عرش خدا آویخته است، اگر به او نرسی، در این باره به خدا شکایت میکند، خدا عمر آن کسیکه قطع رحم کرده است کوتاه می کند. دو چیز عمر را طولانی می کند: یکی صله رحم است؛ خبرگیری و کمک کردن به او. تو هر شب پلو می خوری با کباب و گوشت جوجه، آنوقت قوم و خویشهای فقیرت، این بیچارهها روزهگیر هم هستند، پنج سیر گوشت نمی توانند بخرند تا یک آب گوشتی کنند و سحر بخورند، تو چطور مسلمانی هستی؟ چطور شیعه علی هستی؟ امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: چگونه من با شکم سیر بخوابم، حال آن که در حجاز یا یمامه یک شکم گرسنه باشد؟! اسم خودم را امیرالمومنین بگذارم و در سختیهای زندگی با آنها شریک نباشم.
ای شیعه علی! چطور تو میتوانی شب بخوری و سحر و افطار و فیما بینهما، از این اذان شروع می کنی و به آن اذان ختم می کنی! یک نوبت مفصّل اینقدر می خوری و خویشان فقیری داری که بوی طعام به آنها نرسیده است. جواب خدا را چه خواهی داد؟ عاقّ علی علیه السلام است کسیکه رحمش را قطع کند.
اگر تا امروز که بیست و یکم ماه رمضان است نشده است که از ارحام خود خبر بگیرید، از امروز در این مقام برآیید، هرکدام از شما به مقدار توانایی و قدرتی که دارید، قدرت مالی، قدرت خوارو باری، قدرت های دیگر، در این 9 روز آینده، از ارحام خود خبر بگیرید، به خانه آنها بروید و یک آب گرمی افطار کنید، پنجاه تومان به او بده، برو به خانه آنها و یک افطاری و یک پیت روغن به او بده، یک کمکی در زندگی او بکن، خدا را خوش نمی آید که تو روزهدار و او هم روزه دار باشد، تو غرق در نعمتها باشی و او خوراک افطار و سحر خود را نداشته باشد.
امیرالمؤمنین علیه السلام در وصیّتش فرمود: «انْظُرُوا ذَوِی أَرْحَامِکُمْ فَصِلُوهُمْ یُهَوِّنِ اللّه عَلَیْکُمُ الْحِسَاب» صله رحم کنید، حساب روز قیامت شما آسان خواهد شد. بابا حسن و حسین، بچههای من، آهای بچههایِ 1340 سال بعد که میآیید، به شما دارم میگویم من که پدر شما هستم، می گویم صله رحم کن، برو از برادر ضعیفت ، برو از خواهر زاده و برادرزاده و قوم و خویش های نسبی، مخصوصاً ذوی الارحامِ نسبی خبر بگیر، به آنها رسیدگی کن.
(سخنرانی های مسجد جامع زاهدان، روز 21 ماه رمضان1390قمری)
رئیس مذهب حقه جعفری حضرت امام جعفر صادق سلام الله علیه میفرمودند : حضرت امیرالمومنین علی بن ابیطالب سلام الله علیه پیوسته به یاران خویش میفرمودند:هر کس بین اذان و اقامه سجده نموده و در حال سجده بگوید
رب لک سجدت خاضعا خاشعا ذلیلا
پروردگارا، با حالت خضوع و خشوع و خاکساری و ذلت برای تو سجده و کرنش نمودم
خداوند متعال می فرماید :ای ملائکه و فرشتگان من، به عزت و سرافرازی و جلال و عظمتم سوگند ، مسلما محبت او را در دل بندگان مومنم ، و هیبت و بیم از او را در دل منافقان قرار خواهم داد
و در روایت آمده است : محمد بن ابی عمیر به نقل از پدرش میگوید: دیدم آقا و مولا حضرت جعفر بن محمد الصادق سلام الله علیهما اذان گفت سپس برای سجده رفت و بین اذان و اقامه یک سجده نمود ، و هنگامی که سر از سجده برداشت ، فرمود :
ای ابا عمیر ، هر کس همانند من عمل کند ، خداوند متعال تمام گناهان او را می آمرزد ،
و فرمود : هر کس اذان بگوید و سپس سجده کند و در سجده بگوید :
لااله الا الله ، انت ربی ، سجدت لک خاضعا خاشعا .
تویی پروردگار من ، با حالت خضوع و خشوع و فروتنی برای تو سجده نمودم ،
خداوند گناهان او را می آمرزد
https://telegram.me/mojtahedsistani
آیت الله حاج شیخ محمد باقر علم الهدی از علمای سر شناس مشهد الرضا ( علیه السلام ) در سن 58 سالگی دار فانی را 28 مرداد 1389 وداع گفت .
علامۀ فقید در ۱۳ صفر ۱۳۷۲ق برابر با سال ۱۳۳۱ش در بیت علم و تقوی و فضیلت، در شهر مشهد مقدس دیده به جهان گشود. والدۀ ماجدۀ صالحۀ ایشان، دختر یکی از متدینین بهنام شهر بود. والد فقیدش حضرت حجهالاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ مرتضی علمالهدی، فحل الفحول خطبا و از شاگردان مبرّز حضرت آیهالله آقای میرزا مهدی اصفهانی بود و در سنین جوانی در علم و عمل و تقوا بهدرجهای رسید که مورد الطاف خاصۀ استاد گرامیاش قرار گرفت و بهگفتۀ فرزند فقیدش، آنچنان نظر استاد را بهخود جلب کرده بود که در میان همۀ تلامذهای که حتی بزرگتر از ایشان بودند، احترام ویژهای برای وی قائل بودند. این مشعل فروزان پس از حدود ۷۰ سال هدایتگری، در شب شهادت ثامنالحجج(علیهالسلام) به جوار الهی شتافت.
ادامه مطلب سخنرانی مرحوم شیخ باقر علم الهدی
ذی القعده 1386-1428
جلسه دوم
حقوق
دانلود فایل صوتی جلسه
===============
احکام
ادامه از جلسه قبل:
مرحوم در سخنرانی خود در مسجد جمعه اصفهان، در سال 1392 قمری می فرمود:
امروز هر جا منبر بروم، فریضه لازمه خودم میدانم که راجع به امامزمان علیه السلام صحبت کنم. زیرا که به عقیده من، غریب ترینِ دوازده امام، امامزمان علیه السلام است. با اینکه امام حیّ ماست، با اینکه ولیّ امر خداست و اکنون سر سفره او هستیم «وَ بِیُمنِهِ رُزِقَ الوَرَی وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الأرضُ وَ السَّماءُ»، آن قدری که باید برای او شعار داده شود، آن قدری که او باید در دل ها بیاید و در مغزها و فکرها متمرکز بشود، آنقدرها نمی شود. و این بزرگترین غربت برای آن حضرت است، و در معنا ندای «هَل مِن ناصِرٍ یَنصُـرُنِی وَ هَل مِن ذابٍّ یَذُبُّ عَنِّی» او بلند است. من فریضه لازمه خودم می دانم، به همان مقدار اندکی که بلد هستم و با زبان الکنی که دارم و با کمیِ لیاقتی که دارم و متناسب با افکار اکثریت شنوندگانم، برای او داد بکشم و برای او فریاد بزنم.
(سخنرانی های مسجد جمعه اصفهان، سال 1392 قمری، مجلس اوّل)
حضرت امام صادق سلام الله علیه میفرمایند: اگر کسی می خواهد حضرت امیرالمومنین علی بن ابیطالب سلام الله علیه را در خواب ببیند در موقع خواب این دعا را بخواند:
اَللّهُمَّ اِنّی اَسْأَلُکَ یا مَنْ لَهُ لُطْفُ خَفِیُّ وَ اَیادِیِهِ
باسِطَةٌ لا تَنْقَضِی اَسْأَلُکَ بِلُطْفِکَ الْخَفِیِّ الَّذِی مَا لَطُفْتَ بِهِ لِعَبْدٍ اِلَّا کَفَیٰ أَنْ تُرِیَنِی فِی مَنَامِی مُولَای عَلِیِّ بْنِ اَبیطالِب سلام الله علیه
مرحوم شیخ باقر علم الهدی
ذی القعده 1386-1428
جلسه اول
حقوق
دانلود فایل صوتی جلسه
امام زمان علیه السلام، در مجالس عزای امام حسین علیه السلام تشریف فرما می شود، اگر .
مرحوم در سخنرانی خود در مسجد جمعه اصفهان در سال 1392 قمری می فرمود:
امام زمان علیه السلام، مخصوصاً در مجالس عزای امام حسین علیه السلام تشریف فرما می شود. البته در آن مجلسی از عزای امام حسین علیه السلام که سه شرط در آن باشد:
شرط اول: بانی، نظرش فقط و فقط تسلاّی قلب حضرت زهراء علیهاالسلام باشد. هیچ هوی و هوس دیگری، هیچ هدف دیگری غیر از تسلیت و تسلاّی خاطر حضرت صدّیقه علیهاالسلام نداشته باشد.
رکن دوم: مستمع که در آن مجلس می رود، فقط به منظور تسلاّی خاطر حضرت زهراء علیهاالسلام و امیرالمؤمنین علیه السلام و پیغمبر صلّی الله علیه و آله برود، و هیچ هدف دیگری نداشته باشد.
رکن سوم: خواننده، خواه واعظ باشد، خواه روضه خوان و مرثیه خوان، یا مداح یا نوحه خوان باشد، او هم هیچ غرضی جز عرض ارادت به ساحت امام حسین علیه السلام و تسلاّی قلب پیغمبر صلّی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه السلام و حضرت زهراء علیها السلام نداشته باشد.
اگر این سه رکن در مجلسی پیدا شد، می خواهد غوغا و پرجمعیت باشد، می خواهد جمعیتی اندک داشته باشد، در اینگونه مجالس گاهی به نگاهی دلی را شاد می کند. گاهی این سلطان حقیقی به بنگاه آن درویش می رود. گاهی از روزنه آن خانه، آفتاب جمالش را متلألأ می کند. این مطلب را که می گویم، دیده شده است که می گویم. لفظ نمی گویم. به احتمال و به خیال و به توهّمات و به نقلهای پوسیده این و آن، اتکاء نمی کنم. دیده شده است که در مجلس عزای امام حسین علیه السلام آمده و گریه کرده است.
(سخنرانی های مسجد جمعه اصفهان، 1392 هجری قمری، مجلس ششم)
اگر در عالم ذر بد بودیم، راه اصلاح داریم:
ذکر بسم الله الرحمن الرحیم لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم را بعد از نماز صبح و مغرب هفت بار را همیشه بگوید.
لیله القدر و عرفه هم هست.
تسبیح حضرت زهرا بعد هر نماز
ما مجموعه ای از اعمال پدران و مادران مون هستیم.
راه تمییز کردن وراثت متوسل شدن است.
روزه ها و عبادات و ذکر ها
مرحوم در سخنرانی خود در مسجد سیّد اصفهان در ماه رمضان 1392 هجری می فرمود:
ای پیر و جوان! اجمالاً به شماها عرض میکنم: شما صاحب دارید! امام دارید! امامتان روی همین زمین است! امامتان به شما توجّه دارد. بیخود نمی گویم! اگر خلاف این بود، روز قیامت در محضر پیغمبر صلّی الله علیه و آله گریبان مرا بگیرید و بگویید: چرا بی خود گفتی؟ من که نیامدهام شما را اغوا کنم. من نیامدهام شما را گمراه کنم. گمراه شدن شما و یک ناحقّی را گفتن، چه نتیجه دنیوی برای من دارد؟ به من پول می دهد؟ به من آقایی می دهد؟ به من نان می دهد؟ پس بدانید که این سوزهای من، این حرف هایی که میزنم، یک پایه و مایه و اساس دیگری دارد. روز قیامت در مقابل پیغمبر صلّی الله علیه و آله گریبان مرا بگیرید؛ اگر این حرف هایی که می گویم، خلاف واقع بود، آن جا بگویید: شیخ! چرا تو ما را گمراه کردی؟
شما امام دارید! امام شما اگر نسبت به شما مهربان تر از امیرالمؤمنین علیه السلام نسبت به شیعیان زمانش نباشد، مهربانی اش کمتر نیست. امام شما، اگر نظر لطفش به شیعیان و رعیّتش، بیشتر از آن یازده امام علیهم السلام دیگر نباشد، قطعاً کمتر نیست. و من یقین دارم که امام زمان علیه السلام به شما شیعه ها نظر دارد؛ همین هایی که هستید! مگر شیعیان بقیه ائمه علیهم السلام، همه سلمان بودند؟ مگر همه شیعیان، معصوم بودند؟ مگر همه آنها عادل بودند؟ آن ها هم مثل شما بودند! البته هم عادل و هم فاسق بین آن ها بوده است. هم تالی تلو عصمت داشتند، و هم بین آن ها کسانی بوده اند که فضولی هایی میکردند.
من نمی خواهم روایات آن را ذکر کنم، چون گفتنش خطرناک است و الاّ برای شما می گفتم! بروید حالات شیعیان عصر ائمه علیهم السلام را نگاه کنید. آن ها مثل شما بودند و شما هم مثل آن ها هستید؛ بلکه به حکم روایات از یک جهت، شما بر آن ها ترجیح دارید. زیرا آن ها در زمان حضور ائمه علیهم السلام بودند و گاهی با نگاهی به صورت آن ها دلشاد می شدند. امّا شما در زمان غیبت امامتان هستید. شما بچّه هایی هستید که پدرتان از جلوی چشمتان، مسافرت کرده است و او را نمی بینید. امّا آن ها پدرشان، بالای سرشان بود؛ از این جهت شما را بر آن ها مقدّم داشته اند.
(سخنرانی مسجد سیّد اصفهان، 1392 قمری، شب 28 ماه رمضان)
شیخ باقر علم الهدی
80.6.13
امیرالمؤمنین علیه السّلام فرمودند:
«مَن کانَت هِمَّتُهُ ما یَدخُلُ بَطنَه کانَت قِیمَتُهُ ما یَخرُجُ مِنه» ؛ هر کس همّتش آنچه داخل شکمش می رود باشد، ارزش و قیمتش آنچیزی است که از شکمش خارج می شود.
اگر همت انسان فقط پرکردن شکمش باشد پس تفاوت ش با چهار پا در چیست؟
اگر انسان واجد شهوت میشود فقط به فکر دفع شهوت باشد و همسر اختیار کند تا صرفا لذت ببرد تفاوت او با یه الاغ و اسب در چیست؟ آن حیوان هم به حکم غریزه به دنبال جنس مخالف می رود.
در همه شئون زندگی و نه تنها در عبادت باید هدف عالی و مقدسی داشت تا بر محور آن همه شئون مان را تنظیم کنیم.
در آیات آمده است که ای انسان خدای حکیم تو را آفریده است و به تو امتیازاتی داده است که به هیچ یک از پدیده های هستی نداده است. بر جمادات و نباتات و حیوانات و فرشتگان برتری داری و متفاوت هستی. انواع نعمت بیشمار در دسترس تو قرار داده است.
قرآن در سورهی مبارکهی اسراء آیه 70 میفرماید:
«وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى کَثیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضیلاً »
« ما آدمیزادگان را گرامى داشتیم؛ و آنها را در خشکى و دریا، (بر مرکبهاى راهوار) حمل کردیم؛ و از انواع روزیهاى پاکیزه به آنان روزى دادیم؛ و آنها را بر بسیارى از موجوداتى که خلق کردهایم، برترى بخشیدیم .
اگر حول اعمال من مثل حیوان باشد چرا حیوان در خدمت من باشد و من در خدمت حیوان نباشم؟ چه بسا حیوان بر حکم غریزه ش عمل میکند و من به حکم اختیار همچون حیوان عمل میکنم.
و اینکه کار و عمل و دوستی و ارتباط و معاشرت و خوردن و .باید پاک باشد. پاک در برابر ناپاک، صالح در برابر ناصالح.
«قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَر مِثْلُکُمْ یوحی إلَی أَنَّما إلهُکُمْ إِله واحِد فَمَن کانَ یرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یشْرِکْ بِعِبادةِ رَبِّهِ أَحَدا؛ بگو: همانا من بشری همچون شمایم (جز اینکه) به من وحی می شود که خدای شما خدای یگانه است. پس هر که به دیدار پروردگارش (در قیامت و به دریافت الطاف او) امید و ایمان دارد، پس کار شایسته انجام دهد. و هیچ کس را در عبادت پروردگارش شریک نسازد. (سوره کهف، آیه 110)
لا یشرک، شریک نورزید یعنی هدف ت را از این کار پاکیزه، هدف پاکیزه قرار بده.
امام صادق ع میفرمایند که فقط یک مرکز و یک هدف داشته باش و آن هم خدا باشد.
خوردن ما هم باید خدایی باشد، خوابیدن و دوستی و کاسبی و پول درآوردن و . هم باید خدایی باشد.
کسی که برای خدا صرف میکند و برای خدا از صرف خودداری می کند و سکوت و حرف ش هم برای خداست و این میشود معنای اخلاص.
الّا عِبادَ اللَّهِ المُخلَصین
یک دسته هستند که فقط اخلاص دارند.
اخلاص یعنی غیر از خدا از من بیرون رود و در تمام حالات بر دل من خدا حکمفرما باشد. و من بنده ای باشم که خودم را برای خدا خالص کردم.
مرحوم محدث شیخ عباس قمی کسی بود که شبانگاه قبل از اذان صبح او را در راه حرم امام رضا ع دیده بودند که وقتی ذکر می گفت نور از دهان ش خارج میشود و زمین جلوی پای ش روشن میشد.
چنین کسی وقتی به درخواست مردم امام جماعت حرم شد، روزی بعد از خواندن نماز جماعت ظهر سریع رفت و دیگر هرگز بر نگشت و نماز جماعت عصر را نخواند. وقتی علت را جویا شدند مرحوم محدث گفتند در رکوع رکعت چهارم صدایی از دور شنیدم که گفت الله اکبر، ان الله مع الصابرین، یک لحظه این فکر به ذهنم خطور کرد که جمعیت زیادی به من اقتدا کردند. همین باعث شد که بفهمم من فرد مناسبی نیستم و برای تنبیه خودم رفتم.
تمالک نفس یعنی نفس ت را مالک شو و بر خود مسلط بشو تا بر نفس ت چیره باشی.
بزرگان این چنین ند و حتی فکر خودشان را کنترل می کنند.
باید از اسارت دل خود و دیگران بیرون بیاییم و فقط برای خدا باشم.
ما هیچ تکلیفی و هویتی نداریم الا این که برای خدا باشیم.باید محور نماز و روزه و حتی زندگی و مرگ مان هم خدا باشد.
و ما امروا الا لیعبدو الله مخلصین له الدین (مردم غیر از آن که اعمال خود را فقط برای خدا انجام دهند، دستوری ندارند) بینه 5
حضرت زهرا در خطبه فدک می فرمایند: اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، کَلِمَةٌ جَعَلَ الْاِخْلاصَ تَأْویلَها .
گفتن اشهد ان لا اله الا الله باید انسان را به سر منزل اخلاص برساند. و گرنه مصداق آن آیه میشود که بیشتر آنها که ایمان آوردند مشرک ند. یعنی شرک پنهان دارند. و ما یومن اکثرهم باللّه الا و هم مشر (106 یوسف )
حضرت خدیجه س ملکه حجاز بودند کسی که همه آرزوی وصلت با او را داشتند و حتی سلاطین خارج از حجاز درخواست خواستگاری به او میدادند. ایشان کسی بود که حجم ثروت ش هشتاد هزار بار شتر بود که بین حجاز و شامات در تردد بودند. و پیامبر با بخشی از مال ایشان حق العمل کاری کار میکردند. وقتی که پیامبر از ایشان خواستگاری کردند قبول کردند. و در خانه محقر پیامبر و روی گلیم زندگی می کردند.
برای زایمان شان دنبال 4 زن معمولی فرستادند و نیامدند.چرا؟ چون جرم شان این بود که همسر پیامبر شده بود.
حدیث داریم هر کس بین خود و خدای خود را اصلاح کند خدا بین او و مردم را اصلاح می کند.
حضرت خدیجه از این که آن چهار زن نیامدند ناراحت شدند. حضرت فاطمه از شکم مادر ندا داد که نترس ای مادر. برای آنکس که کار کردی مزدت را فراموش نمی کند . و با مادر مانوس بودند.
که حتی یک دفعه پیامبر شاهد گفتگوی حضرت خدیجه با فرزند در شکم بود. جبرئیل ندا داد که این دختر مادر 11 امام خواهد بود.
4 زن وارد شدند که شبیه زن های قریش بودند. و گفتند ما فرستاده از سوی رب برای تو هستیم.
از صفات خدا ، شکور هست. یعنی بسیار سپاسگزار.
چطور کسی لطفی در حق ما می کند برای سالیان سال فراموش نمی کنیم. چطور خدا فراموش می کند؟
آن چهار زن مریم (مادر حضرت عیسی ع) و آسیه (همسر فرعون) و ساره (همسر حضرت ابراهیم ع) و کلثوم (خواهر حضرت موسی ع) بودند که خدا آنها را فرستاده بود.
کمی بعد ده حوری آمدند و بقچه لباس آوردند.
کمی بعد ده حوری دیگر آمدند و آب بهشتی برای غسل ولادت آوردند.
و آنگاه که زهرای مرضیه به دنیا آمد همه جا نورانی شد.
خدایا به احترام فاطمه زهرا س فرج امام زمان را برسان.
خدایا به احترام ایشان غیر خودت را از دل های ما بیرون ببر.
خدایا به احترام ایشان ارتباط ما را با خودت محکم تر بکن.
شیخ باقر علم الهدی
موضوع: ریا و سمعه
تاریخ: 80.6.6
مرحوم در سخنرانی خود در مسجد جمعه اصفهان در سال 1392 قمری می فرمود:
از من میپرسند چه ذکری، چه وردی، چه دعائی، چه ختمی بخوانیم که خدمت امام زمانمان علیه السلام برسیم؟ من نمی گویم دعاها را نخوانید، بلکه همه دعاهای وارده را بخوانید، امّا مخصوصاً یک زیارت و یک توسّل را ترک نکنید.
چند روز پیش به بعضی از آقایان محترم طلاّب علوم دینیّه عرض کردم، حالا به همه شما می گویم: یک زیارت و یک توسّل است که تعطیل نکنید. همه زیارات امام زمان علیه السلام را بخوانید، دعای ندبه را بخوانید، امّا زیارتی است، و آن زیارتِ «سلامٌ عَلَی آلِ یس! السَّلامُ عَلَیکَ یا داعِی الله وَ رَبّانی آیاته» می باشد که مرحوم حاج شیخ عباس قمی رضوان الله علیه در جزء زیارات امام زمان علیه السلام در مفاتیح نقل کرده و علامه مجلسی، در کتاب مستطاب «تحفه اائر» آورده است. این زیارت را بخوانید. اینکه می گویم این زیارت را بخوانید، همین طوری روی هوی و بخار معده و خیال و توهّم نمی گویم. بلکه یک چیزی هست که می گویم. من به یک واسطه از کسیکه ماموریت از ساحت مبارکش پیدا کرده است، خواندن این زیارت را برای شما نقل می کنم. (خواندن این زیارت را) تعطیل نکنید، روزهای دوشنبه و پنجشنبه و جمعه بخوانید.
آن توسّلی هم که مرحوم شیخ عباس، در ذیل توسّلات نقل کردهاست؛ یعنی « سَلَامُ اللهِ الْکَامِلُ التَّامُّ الشَّامِلُ»، این توسّل را نیز بخوانید.
(سخنرانی های مسجد جمعه اصفهان، 1392، مجلس دهم)
آیت الله مجتهد سیستانی:
استاد شیخ انصاری، ملا احمد نراقی صاحب معراج السعاده گفتند: برای حیات دل و روشنایی قلب، در سحر ها سلام به امیر بده و با تکرار این شعر را بخواه آن معرفت و نورانیت مطلوبت را:
یا علی، یا ایلیا، یا ابو الحسن، یا ابا تراب
حل مشکل، سرور دین ،شافع یوم الحساب
اگر مشکلی برایت پیش آمد و نرفتی سمت خدا، بدان آن مشکل پابرجاست.
اگر مشکلی برایت پیش آمد و سمت خدا رفتی، بدان که خیر و صلاح ت در آن مشکل است.
مرحوم در سخنرانی خود در مسجد جامع زاهدان، در ماه رمضان سال1390قمری می فرمود:
خود ائمه علیهم السلام برای خود نائب می گرفتند، امام هادی علیه السلام پول میداد و نائب می گرفت، می گفت به کربلا و حائر سیدالشهداء علیه السلام بروید، آنجا زیارت کنید، به نیابت ما دعا کنید. امام صادق علیه السلام پول می داد به شیعیان و می فرمود: به نیابت من بروید کربلا و زیارت کنید. امام رضا علیه السلام از قِبَل خودشان برای مکه نائب می گرفتند. 100 دینار آن تاریخ با چند تا غلام و چند دست لباس برای محمد بن عیسی یقطین فرستادند، و فرمودند: تو و برادرت (موسی بن عبید) و یونس بن عبدالرحمن، امسال به نیابت ما به مکّه مشرف بشوید، این هم پول شما. شیعه های سابق برای امام زمان علیه السلام نائب میگرفتند. خودشان اگر نمی توانستند بروند، پول می دادند و یک نائبی می گرفتند که به عنوان نیابت امام زمان علیه السلام به مکه برود. شیعیان سابق هیچ ربطی به ما نداشتند، یک عادات و اعمالی را داشتند که ما حالا در خواب خود هم نداریم. شیعه سابق یا خودشان به نیابت می رفتند و یا پول می دادند و نائب می گرفتند. شما کجا هستید؟ این اعمال را انجام دهید، به خدا چیزهایی خواهید فهمید که تا 100 سال دیگر اگر زنده باشید آنها را نمی فهمید. در این راهها اگر وارد شدید، چشم هایتان از گوشه و کنار باز می شود، یک چیزهایی را خواهید فهمید.
(سخنرانی های مسجد جامع زاهدان، روز 30 ماه رمضان1390قمری)
مولا علی امیرالمؤمنین (س)خطبه ای دارند به نام : «خطبه افتخار» که همانگونه که از نام آن پیداست سید الاوصیا مولا علی امیرالمؤمنین (س)، در این خطبه به بیان افتخارات خویش پرداخته اند.
در بخشی از این خطبه میخوانیم که مولا فرمود:
(أنا شهر رمضان، أنا لیلة القدر، أنا أمّ الکتاب، أنا فصل الخطاب، أنا سورة الحمد أنا صاحب الصلاة فی الحضر والسفر، بل نحن الصلاة والصیام واللیالی والأیام والشهور والأعوام).
یعنی:
منم ماه رمضان ، منم شب قدر، منم امّ الکتاب ، منم فصل الخطاب ، منم سوره حمد ، منم صاحب نماز در سفر و حَضَر، بلکه ما خود، نمازیم و روزه ایم و شبهاییم و روزهاییم و ماههاییم و سالهاییم مظهر العجائب فقط کافیست بدانیم این روایت را بزرگانی که نام آنها را می آوریم نقل کرده اند :
1.ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج 2، ص 136.
2.حافظ برسی، رجب بن محمد، مشارق انوار الیقین، ص 166-164، اعلمی، بیروت، 1422 ق.
https://telegram.me/mojtahedsistani
آیت الله مجتهدی سیستانی:
در تشرف به حرم حضرت رضا سلام الله علیه ابتدا جا دارد انسان به سر قبر شیخ بهایی رفته و فاتحه ای برای این عالم وارسته خوانده و ایشان را واسطه قرار دهد و بعد به زیارت امام هشتم مشرف شود زیرا ما با این اعمال و رفتارمان مستقیما از حضرتش نمیتوانیم آنچنان که باید کسب فیض نماییم و همین دستور را برای جلب نظر حضرت رضا سلام الله علیه در رفتن سر قبر شیخ حر عاملی میفرمودند.
آیت الله مرعشی نجفی از آیت الله نخودکی نقل می کردند که در تشرف به حرم حضرت معصومه س 399 بار بگویید اللهم العن هارون و مامون تا مورد توجهات خاص حضرت معصومه س قرار بگیرید.
399 مجموع عدد ابجد هارون و مامون است.
مرحوم در سخنرانی خود در مسجد جامع زاهدان، در ماه رمضان سال1390قمری می فرمود:
در یکی از سفرهایی که به مکّه رفتم، در سفر دوم بیت الله من بود، 9 سال قبل بود، یک عدّهای از این حجّاج با من هم اتاق بودند. چند نفر بودیم که یک اتاق را داشتیم، خیلی هم با من مأنوس بودند. اغلب این ها هم بچههای تهران بودند. ما روزها بیکار بودیم و صحبت امام زمان علیه السلام می کردیم؛ چون اگر مرا رها کنند و مستمع داشته باشم، دلم می خواهد دوره سال از امام زمان علیه السلام صحبت کنم. غریب تر از امام زمان علیه السلام من در ائمه علیهم السلام سراغ ندارم. خیلی غریب است، نانش را می خورند و اسمش را نمی برند!
مشغول صحبت بودیم و همه اش من از امام زمان علیه السلام صحبت می کردم، از اینکه می شود خدمتش رسید، از این که آقاست، بزرگوار است، چنین است و چنان است. گهگاهی هم این ها گریه می کردند، و گریه آن ها دل سنگ بنده را یک مقدار ملایم می کرد. منِ سنگدل هم از گریه آنها گریه می کردم. این ها تکان خوردند. حس کردم یک یا دو نفر آنها تکان خوردند و سخت به راه افتاده اند. خوشا به حال آن کسی که جذبه از آن طرف او را بکشد و او را تکان بدهد. از آنطرف که جذبه باشد، سلسله جنبانی باشد، اینطرف را می کشد. یکی از آنها را دیدم که تکان خورده است، زلف مشکین را پیچانده اند و به گردن او انداخته اند، و به داد و فریاد افتاده است. ما هم از او التماس دعا کردیم.
به جان همه ما، به جان عزیز خودم که پدرم خرجم کرده است، مادرم زحمت کشیده است که من بزرگ شده ام، به جان خودم قسم، در این طواف های بعد از اعمال عید قربان که به مکّه آمدیم، او دستش به دامن آقایش رسید. در مسجدالحرام، هنگام طواف، برای استلام حَجَرالاسود، در میان آن جمعیت وهابی ها که با آن شلاقهایی که در دست دارند و بیرحمانه می کوبند، و احدی از ما نمی تواند خود را به حجرالاسود برساند، بزرگی در همان شلوغی ها جلو افتاده و راه باز شد، آن حضرت رفت و استلام کرد، و این هم پشت سر او استلام کرد. البته در آن طواف خیلی گریه می کرده است، چون من حرفها به این ها گفتم که مثلا بروید به نیابت امام زمان علیه السلام عمره مفرده انجام دهید، چه و چه بکنید؛ بروید طواف به نیابت امام زمان علیه السلام؛ بروید دعا بر فرج امام زمان علیه السلام کنید؛ فلان رکن را به بغل بگیرید و این دعا را بگویید؛ جلوی سنگ بایستید، این دعا را بر فرج حضرت کنید، و اینها هم منقلب می شدند و گریه می کردند، به حال می آمدند. این رفیق ما هم به طواف رفته بود به نیابت امام زمان علیه السلام، و انقلاب حال هم پیدا کرده بود. در شوط 6 و 7 ظاهراً بوده است که برای استلام می آیند و راه باز می شود و این هم دنبال او می رود. وقتی استلام می کند، یک کیسه پولی به او می دهند و به زبان فارسی می گویند این برای تو. هم شرفیاب شد و هم پول تبرّکی به او دادند، هم راه استلام حجر را برای او باز کردند. هزاران هزار نفر خدمت او رسیدهاند، یک خورده دل می خواهد.
(سخنرانی های مسجد جامع زاهدان، روز24 ماه رمضان1390قمری)
مرحوم در سخنرانی خود در مسجد سیّد اصفهان در ماه رمضان 1392 هجری می فرمود:
امیرالمؤمنین، علی علیه السلام اقیانوس اعظم است. یک خلیجهایی به علی علیه السلام متّصل هستند که از این دریا به مقدار استعداد خودشان آب گرفته اند. یکی از آنها رُشَید هَجَری است. امیرالمومنین علیه السلام یک دستی به رُشَید هَجَری زده بود؛ او را مثل زنگوله به پای خودش بسته بود. زنگوله وقتی به پای مرغ و به پای کبوتر بسته شود، به پرواز کبوتر، آن زنگوله هم بالا میرود. فهمیدید چه گفتم؟ اگر فهمیدید الان راه ترقّی را می فهمید که چیست. آقا زنگوله را روی زمین بگذار؛ صدها هزار سال هم بگذرد، این زنگوله یک وجب هم نمی تواند از زمین بلند شود. امّا اگر این زنگوله را به پای یک کبوتری بستی، به پای عقاب بستی، او که پرواز می کند، زنگوله را هزار پا بالا می برد. تو زنگوله هستی. مادام که تو، تو هستی، ولو قطب باشی، ولو شیخ ارشاد باشی، ولو صاحب تخت باشی، ولو دستگیر باشی، بیچاره هستی! تا خودت را به پای ولیّ وقت نبندی، اوج پیدا نمی کنی؛ از همین جایی که هستی تکان نمی خوری! امّا خودت را به پای ولی الله اعظم امام زمان علیه السلام ببند، تو را اوج می دهد. (کمالات و رشد معنوی) به علم های ظاهری نیست، این ها به تحصیلات اصطلاحی نیست، این ها به صفای قلب و نورانیت فؤاد و اتصال به منبع ولایت، حاصل می شود.، مفتاح آن: «اتَّقُوا اللهَ وَ یُعَلِّمُکُمُ اللهُ» است؛ کلیدش چسبیدن به ولیّ وقت است. ولیّی غیر از امام زمان علیه السلام نداریم؛ مرشدی غیر از امام زمان علیه السلام نداریم. «الولیّ المرشد» اوست؛ هر روز با او بیعت کنید. خودتان را به او بفروشید. «اللَّهُمَّ إِنِّی أُجَدِّدُ لَهُ فِی صَبِیحَةِ یَوْمِی هَذَا وَ مَا عِشْتُ مِنْ أَیَّامِی عَهْدا وَ عَقْدا وَ بَیْعَةً لَهُ فِی عُنُقِی لا أَحُولُ عَنْهَا وَ لا أَزُولُ أَبَدا.» خودتان را به امام زمان علیه السلام بفروشید.
(سخنرانی مسجد سیّد اصفهان، 1392 قمری، شب 21 ماه رمضان)
مرحوم در سخنرانی خود در مسجد سیّد اصفهان در ماه رمضان 1392 هجری می فرمود:
برلیان و الماس را به هر بچّه قدر ندانی نمی دهند! به بچّه قدر ندان، بستنی بوقی می دهند! به او نمیآیند برلیان و زمرّدی بدهند که پنجاه هزار تومان قیمت دارد. زمرّد پنجاه هزار تومانی و برلیان را به یک مرد سالخورده قدردانِ محتاطِ دهانْ محکمِ دهانْ بسته زبانْ محکمی می دهند که حتّی زنش هم نفهمد!
سِرّ غیب آن را سزد آموختن کز تکلّم لب تواند دوختن
لذا برلیانِ تشرّف خدمت امام عصر ارواحنا فداه، نصیب هر کسی که دهانْ دروازه باشد، نمی شود. نصیب هر کسی که به قول ما خراسانی ها، زبانش لق باشد و در اختیارش نباشد، نمی شود. به کسانی داده میشود که سَر می دهند و سِرّ نمی دهند. به کسانی داده می شود که دو لب خودشان را با باسمه های خیلی محکم دوخته اند! این است که اگر کسی شرفیابیِ واقعیِ حسابی برایش رخ داد، او به کسی چیزی نمی گوید. مگر این که از ناحیه خود حضرت، از نواحی غیب، یک علائمی و شواهدی قولی یا عملی بر او نمایان شود، که فلان آدم شایسته است که تا چه مقدارش را بداند. اگر این طور شد، آن کسانی که مشرّف شده اند، جریان تشرّف خود را می گویند و الاّ، خیر.
(سخنرانی مسجد سیّد اصفهان، 1392 قمری، شب 24 ماه رمضان)
مرحوم در سخنرانی خود در مسجد ملک، در ماه رمضان سال1382قمری می فرمود:
من التزام شرافتى به شما می دهم که اگر در رشته خدمتگزارى به امام زمان علیه السلام افتادید، (با اینکه غافلید و شیطان بىپدر و مادر نمی گذارد کار اساسى کنید) و هر کس در رشته خدمتگزارى به امام زمان علیه السلام وارد شود و به ساحت مقدّس حضرت خدمت کند، ترویج حضرت، تعظیم حضرت و دفاع از حومه حضرت کند، قلماً قدماً مالاً زباناً دفاع کند و مشغول خدمتگزارى دربار حضرت بشود، بنده ضمانت شرافتی می دهم، آن حضرت گرفتاری هاى او را برطرف می کند. چه در رشته تجارت، چه در رشته ى، در هر رشته اى که هست، در هر کار و صنعتى که هست، حضرت نمی گذارند او گرفتار شود. امام زمان علیه السلام آن قدر غیور است، این حضرت آن قدر آقا و بزرگوار و جوانمرد است، که با اندک قدم که در راه خدمتگزارى به دربار مطهّرش برداری، جبران می کند. اگر کسی نوکرى داشته باشد، کمی این نوکر مشغول خدمت او باشد، به وظیفه اش عمل کند، اگر اربابِ کم غیرتى هم باشد نمی گذارد این نوکر گرفتار بشود که گرفتارى نوکر، او را از خدمت باز دارد. همه همینطورى هستید. آن مقدارى که در فکر تأمین زندگى خودتان هستید، همان مقدار در مقام تأمین زندگى این نوکر هستید. یعنى خاک بر سر من، امام زمان علیه السلام به قدر ما هم به وظیفه آقایی اش عمل نمی کند!؟ نوکرِِ خدمتگزارش را نگهدارى نمی کند!؟ حاشا و کلاّ. به موى ابروى خودش قسم که این مطلب تا از این چراغ نزد من روشنتر نباشد نمی گویم. به قدرى امام زمان علیه السلام غیرتمند است، به قدرى جوانمرد است، به قدرى حق شناس است، به قدرى آقاست که حدّ و وصف ندارد. اوّل یک قدم برو در خانه امام زمان. امّا نمی رویم، حقّه است. امام حقّهبازى را از واقعیّت تشخیص می دهد. جوهر اخلاص و ارادات قلبى را از تظاهر به علاقه تشخیص میدهد. معتقدیم شیعه ایم امّا خدمت نمی کنیم. وقتى که در گرفتارىِ سخت است، می گوید یا صاحب اّمان! این علاقه به صاحب اّمان نیست. علاقه به خودت هست. چون در وقتى که گرفتارى برای تو پیش آمد، هر کس بتواند گرفتاریت را برطرف کند، متوسّل به او می شوى. ما اغلب دروغ می گوییم که به صاحب اّمان علیه السلام علاقه داریم. داریم!؟ کدام وقت شده از سوز جگر و گدازِ سینه، دعایى براى سلامتى صاحب اّمان کرده باشیم؟ روز 18 ماه رمضان است. به خداى واحد و احد، در خانه خدا می گویم، اگر کسى به صفا معتقد به امام زمان علیه السلام باشد و بنای خود را در خدمتگزارى بر حضرت بگذارد، والله حضرت نمی گذارند کوچکترین گرفتارى در زندگى براى او پیدا شود. نمی گویم ناخوش نمی شود، ولی حضرت مهمّاتش را کفایت میکنند.
(سخنرانی های مسجد ملک، روز هجدهم ماه رمضان، 1382قمری)
/ مناظره ی کوتاه علامه امینی با عده ای از علمای اهل سنت + صوت
:sparkle:حدود هفتاد تن از علمای برجسته ی اهل سنت، علامه امینی را ناچار وارد بحث اعتقادی می کنند اما وی با دلیلی ساده، همه را محکوم می کند.
:small_blue_diamond:علامه امینی حدیث زیر از پیامبر(ص) را می خواند:
((من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه ای میته کفر و نفاق))
هرکس بمیرد و امام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهلی مرده است؛ یعنی در حال کفر و نفاق مرده است.
سپس از آنها اعتراف می گیرد که سند آن صحیح است. بعد، از آنها می پرسد:
:small_blue_diamond:آیا فاطمه ی زهرا(س) امام عصر خویش را شناخت یا نه؟ امامِ آن حضرت چه کسی بود؟
علمای اهل سنت سرها را پایین انداختند؛ چون اگر می گفتند: او امام زمان خود را نمی شناخت، به این معنا بود که او در مرگ جاهلیت از دنیا رفته که چنین چیزی در مورد او قابل تصور نیست. اگر می گفتند: می شناخت، مسلماً ابوبکری که تا پایان حیات آن حضرت، مورد غضبش بود، نمی توانست امام او باشد.
:point_left:در نتیجه علمای حاضر یکی یکی مجلس را ترک کردند!
:point_down::point_down::point_down::point_down::point_down:
کتاب "جوان و آرامش روان: مشکلات، مشاوره و درمانگری با نگرش اسلامی" به اهتمام علی نقی فقیهی در 368 صفحه توسط انتشارات "پژوهشگاه حوزه و دانشگاه" در سال 1389 به چاپ رسید.
چکیده کتاب
از مهمترین هدفهای علمی پژوهشی دبیرخانه دائمی همایش، مشاوره از دیدگاه اسلامی، کشف روشهای درمان اختلالات روانی از متون اسلامی و ارائة راهکارهای درمانی برداشته شده از قرآن و احادیث و به تجربه گذاشتن آنهاست. این کتاب دربردارنده 24 مقالة برگزیدة سومین همایش مشاوره اسلامی است که در هفت محور: «مشاوره و نظریهپردازی»، «مشاوره و آسیبها»، «مشاوره و اضطراب»، «مشاوره و مشکلات روانی نوجوانان و جوانان»، «مشاوره و شناخت رفتاردرمانگری»، «مشاوره و زوجْدرمانگری» و «مشاوره و سلامت روان» تنظیم شده و به برخی یافتههای جدید در راستای هدف یاد شده دست پیدا کرده است. از جمله: «شناسایی برخی روشهای درمانی آسیبزا»، «شیوه زوجْدرمانگری برای حل مشکلات خانوادگی»، «روش شناخت ـ رفتاردرمانگری اسلامی در درمان اختلالات عاطفی چون افسردگی و وسواس» و «آداب و وظایف دینی به مثابه راهکارهای معنوی در رفع اضطراب و ناسازگاریهای اجتماعی» و. .
حدیث ١. رسول خدا صلىاللهعلیهوآله فرمودند: کسى که به بازار رفته ، تحفه اى خریده و آن را براى خانواده اش بیاورد، مانند کسى است که براى نیازمندان صدقه برده باشد. و باید در دادن آن تحفه دختران را بر پسران مقدم داشته و ابتدا به دختران بدهد.
همانا کسى که دخترى را خوشحال کند، گویا یکى از فرزندان حضرت اسماعیل علیهالسلام را از بردگى آزاد نموده است و کسى که پسرى را خوشحال کند، گویا از عظمت خداوند گریسته است و کسى که از عظمت خدا بگرید. خداوند او را به بهشت نعمتها مى برد.
حدیث :2
2. امام صادق علیهالسلام فرمودند: دختران حسنه ها و پسران نعمت هستند. در مقابل ثواب مى دهند و در مقابل نعمت حساب مى کشند.
درباره این سایت